بسمالله...
سلام!
+
پیش نویس:
وقتی میخوانیدش این را گوش کنید که بسیار زیباست...
+
" و قال یا أخی هل من رخصة ؟
فبکى الحسین بکاء شدیدا.
ثم قال یا أَخِی أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِی وَ إِذَا مَضَیْتَ تَفَرَّقَ عَسْکَرِی .
فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِی وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَیَاةِ وَ أُرِیدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِی مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِینَ.
قَالَ الْحُسَیْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِیلًا مِنَ الْمَاء. "
اصحاب رفتهبودند.
بنیهاشم رفتهبودند.
حر رفتهبود.
حبیب بن مظاهر رفتهبود.
مسلم بن عوسجه رفتهبود.
بریر رفتهبود.
زهیر بن قین رفتهبود.
انس بن حارث رفتهبود.
نافع بن هلال رفتهبود.
عابس رفتهبود.
ابوثمامه رفتهبود.
سعد بن حارث رفتهبود.
عبدالرحمان بن مسعود رفتهبود.
زاهر رفتهبود.
عمار بن ابی سلامه رفتهبود.
عبدالله بن عمیر رفتهبود.
کَردوس بن زهیر رفتهبود.
وهب نصرانی رفتهبود.
یزید بن نبیط و فرزندانش رفتهبودند.
ابوشعشعا رفتهبود.
همّام رفتهبود.
نعیم رفتهبود.
مُنجِح رفتهبود.
مسلم بن کثیر رفتهبود.
عبدالرحمان بن عبد ربه انصاری رفتهبود.
مسعود بن حجاج رفتهبود.
مُجَمِّع بن عبدالله و فرزندش رفتهبودند.
مجمع بن زیاد رفتهبود.
مالک رفتهبود.
کنانه رفتهبود.
قاسم بن حبیب رفتهبود.
قعنب رفتهبود.
قارب رفتهبود.
جون رفتهبود.
عمرو بن قَرَظَه انصارى رفتهبود.
عمرو بن عبد اللّه رفتهبود.
عمرو بن ضَبیعه رفتهبود.
عمرو بن خالد اَزْدى و پسرش رفتهبودند.
سعد رفتهبود.
عمر بن خالد رفتهبود.
عمر بن اَحدوث حَضرَمى رفتهبود.
عمران بن کعب رفتهبود.
عمّار بن حسّان رفتهبود.
عُقْبة بن صَلت رفتهبود.
عبد الرحمان بن قیس و برادرش رفتهبودند.
عبد الرحمان بن عبد اللّه اَرحَبى رفتهبود.
عباد بن ابى مهاجر رفتهبود.
عامر بن مسلم و غلامش رفتهبودند.
ضُباب بن عامر رفتهبود.
شوذَب رفتهبود.
ضَرغامة بن مالک رفتهبود.
سیف بن مالک رفتهبود.
شَبیب بن عبد الله رفتهبود.
سیف بن حارث رفتهبود.
سُوَید بن عمرو رفتهبود.
سوّار بن ابى حِمیَر رفتهبود.
سلیمان بن ربیعه رفتهبود.
سلیمان، غلام امام رفتهبود.
سعید بن کَردَم رفتهبود.
سعید بن عبد اللّه حنفى رفتهبود.
سعد بن حنظله تمیمى رفتهبود.
سالم رفتهبود.
زُهَیر بن سلیم رفتهبود.
زید بن مَعقِل رفتهبود.
زُهَیر بن بِشْر رفتهبود.
رُمَیث بن عمرو رفتهبود.
رافع رفتهبود.
حَنظَلة بن اسعد رفتهبود.
نُعمان بن عمرو رفتهبود.
حلّاس بن عمرو رفتهبود.
حَجّاج بن مَسروق رفتهبود.
حَجّاج بن زید رفتهبود.
حتوف بن حارث رفتهبود.
غلام حمزهی سیدالشهدا رفتهبود.
حارث بن نَبهان رفتهبود.
حارث بن اِمرؤ القیس رفتهبود.
جوین بن مالک رفتهبود.
جُندَب بن حجیر رفتهبود.
جُنَادة بن حارث رفتهبود.
جَبَلة بن على شیبانى رفتهبود.
جابر بن حَجّاج رفتهبود.
بشیر بن عمرو حَضرَمى رفتهبود.
انیس بن مَعقِل اَصبَحى رفتهبود.
اَدهَم بن امیّه رفتهبود.
ابو هَیّاج رفتهبود.
ابراهیم بن حُصَین اسدى رفتهبود.
علیاکبر رفتهبود.
قاسم بن الحسن رفتهبود.
پسرانِ عقیلهی بنیهاشم رفتهبودند.
سه پسرِ کوچکترِ امالبنین رفتهبودند.
برادرانِ مسلم بن عقیل رفتهبودند.
پسرانِ مسلم بن عقیل رفتهبودند.
مانده بود حضرتِ سجادِ (ع) در بسترِ بیماری، عبدالله بن حسن(ع) ، علیِ اصغرِ امام حسین (ع)، زنها و بچه کوچولوها و عباس (ع).
شما به این میگویید لشکر؟
دلش به تنگ آمد. "قَدْ ضَاقَ صَدْرِی" سینهاش سنگین شد. اجازه گرفت برود میدان.
با جوابِ امام، میشود یک محرمِ کامل گریه کرد...
" قال یا أَخِی أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِی وَ إِذَا مَضَیْتَ تَفَرَّقَ عَسْکَرِی "
اگر تو بروی، لشکرم متفرق خواهند شد.
کدام لشکر؟
عباس(ع)
یک تنه،
تنهایی،
لشکرِ اباعبدالله است...
بعدنوشت:
فایلی که برای هیئت عقیلهی عشق آماده شد.
اینجا