کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

بازنشر نوشته‌ها نگارنده را خوش‌حال می‌کند؛ نیازی به اجازه نیست.
فقط اگر جایی نوشتیدشان آدرس بدهید که بروم و بخوانم و ذوق زده بشوم.

بایگانی
بسم الله...

سلام!

+

آدم های عصبانی چه شکلی هستند؟

عصبانی بودن روی قیافه ی آدم ها تاثیر می گذارد؟

 

 

 

پ.ن:

این پست روز به روز نو خواهد شد:)

 

 

 

++

آخرین بار از دست مشاور عزیزمان عصبانی شدم!

یاد یکی از قسمت های کارتون road runner افتادم که جناب کایوت پرنده ی بیچاره را به شکل انواع غذاها می بیند!!

یک مدتی می شود که این احساس را دارم!

این که هر کس به یک شکل خاص مرا می بیند!!

 

چیزی شبیه همان انواع غذا ها و این ها!

 

 

 

پ.ن:

یکی اگر فهمید من چرا این قدر غر می زنم بگوید!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۳۱
فاء
بسم الله...

سلام!

+

داشتن دوست ها و آشناهایی از طیف های مختلف هم بدی های زیادی داره و هم خوبی های زیادی.

یکی از خوبی هاش قطعا حس کردن واقعی این جمله است:

دنیا، خیلی خیلی کوچیکه و اصلا قابل توجه نیست.

 

خانوم رفعتی می گفتند درگیر بازی های دنیا نشید. براش تلاش کنید، برنامه بریزید ولی درگیر بازی هاش نشید.

 

وقتی دوست های مختلفی دارید هرروز اوضاع و احوالشون رو که می بینید تفاوت مُقدرات و دنیای شخصیِ آدم ها رو بیشتر متوجه می شید.

طیف های مختلفی رو هرروز می بینید که گذشته های متفاوتی دارند و آرزوهای مختلفی.

اتفاقات مختلفی اطرافت میفته؛

اتفاقات مختلفی که یکی شون مرگِ و یکی شون تولدِ و یکی شون فقرِ و یکی شون غنا و ...

دیدن این تقابل توی زندگی واقعی  - و  نه فقط توی رسانه ها -  و شنیدن حرف های آدم های مختلف بسیار تو رو نزدیک می کنه به اون موقعیت.

یکی از آفت های مدارس و دانشگاه های مذهبی - علیرغم همه ی خوبی هاشون - ندیدن این تقابله.

وقتی به این فکر کنید که موقعیت شما هر روز میتونه یکی از این موقعیت های اطرافتون باشه و یا گذشته تون می تونسته هرکدوم از این گذشته های افراد دور و برتون باشه بیشتر خدا رو شکر می کنید...

و ناشکری از احوالات روزهاتون قطعا کمتر می شه...

 

 

:)

 

 

+

یکی از همون روزهای آخر بود که گفتن تا چند ماه پیش هیچ کس جرئت نداشته سرِکلاس سئوال بپرسه ازشون و من خنده ام گرفت!

مگه میشه یه معلم اجازه نده شاگردش سئوال بپرسه؟!

چند هفته ی بعد با معلمی مواجه شدم که اصلا سرِکلاسشون اجازه ی سئوال پرسیدن و اشکال کردن نمیدن...

دلم برای دانش آموزهای  قدیمی معلم عزیزِ مون سوخت!

 

پ.ن:

هدیه امروز سر کلاس بهم گفت:

ما همه مون میریم بهشت!

دست از بازی کردن با پایه ی صندلی برداشتم و با تعجب زل زدم به چشم هاش!

هدیه خیلی جدی ادامه داد:

با این رنجی که ما هر هفته سرِ این کلاس می کشیم قاعدتا باید همه ی گناه هامون تا الان ریخته باشه و پاک شده باشیم!

تعجبم تبدیل به یه لبخند تلخ شد!

اگه ما با این کلاس ها میریم بهشت من حاضرم به جای ۶ ساعت ۲۰ ساعت در هفته زجر بکشم!!!

 

 

+

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۳۱
فاء

بسم الله...

 

سلام!

 

+

تصمیم نداشتم به این زودی پست بذارم. میخواستم پوستر چکاد بیشتر این جا بمونه.

ولی ماجرا طور دیگه ای رقم خورد و پیش رفت:

 

امروز توی کلاس اتفاقاتی افتاد که واقعا به این فکر افتادم که ما راجع به خودمان خیلی جاها داریم اشتباه می کنیم.

این که مثلا معلم هایمان هیچ جا پیدا نمی شوند و این جور چیزها.

یا مثلا این که بچه های سمپادی قدرت تشخیص سره و ناسره را از هم دارند.

و خیلی فکر های دیگه که با سماجت خاصی سعی در خوردن و نابود کردن روان من داشتند.

داشتم به زمین و زمان و همه ی آدم ها توی ذهنم انواع و اقسام حرف ها و ویژگی ها را نسبت می دادم و تاسف می خوردم و با غروری که همه ی وجودم را گرفته بود راجع به خودم فکر می کردم.

یک زنگ گذشت.

معلم عزیزِ زنگ بعد وارد کلاس که شد همه ی وجودم یکهو آرامش گرفت.

این معلم عزیز ما بود که کلی مشکل داشت توی زندگیش و شکر خدا از دهنش نمی افتاد.

این معلم عزیز ما بود که با ما می خندید و آب شدن دختر خودش را توی این ۲ سال می دید.

این معلم عزیز ما بود که نگاهش را دوخته بود به نگاه ما و به سئوال هایمان جواب می داد و نگاهمان می کرد و خدا را شکر می کرد که ما، همه سلامتیم.

معلمِ عزیز ما!

من با دیدن هر روزه ی شما آرامش می گیرم.

من شما را که می بینم یاد ایوبِ پیامبر میفتم.

من شما را که می بینم یاد امتحان های ابراهیمِ نبی میفتم.

می شود همیشه همین طور مثل کوه بمانید که شاخ غول غرور من بشکند و حس کنم معلم های مدرسه ی ما هنوز هیچ کجای دیگر پیدا نمی شوند و ...

- " می شود...؟ "

- " و تواصوا بالصبر..."(۱)

 

+

چند وقت پیش یک حدیث توی وبلاگم گذاشتم (آخر این پست) و دیشب بعد از چند ماه از نقل کننده ی حدیث برایم، پرسیدم منبع حدیث را و بالاخره به نتیجه رسیدم. (یک نفس عمیق بعد از خوندن این جمله بکشید! برای جلوگیری از خفگی بر اثر نرسیدن اکسیژن به ریه ها به دلیل طولانی بودن جمله!! )

 نهایت تشکرم را ابراز می کنم به یکی دیگر از معلم های فرزانگان که لطف کردند و وقت گذاشتند و پیدایش کردند:

 

من طلب العلم لیجاری به العلماء أو لیماری به السفهاء أو یصرف به وجوه الناس إلیه، أدخله الله النار.

 

- ترمذی (2654) 

- نهج الفصاحه

 


(۱):مصحف، جزء ۳۰، سوره ی عصر، آیه ی ۵

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۲ ، ۲۰:۳۰
فاء
بسم الله...

سلام!

+

من این روزها به یک چیزی بسیار نیاز دارم:

این که یکی بنشیند جلویم، نگاهم کند و...

نگاهم کند و همین...

می شود یکی این کار را بکند...؟

نگاهم کند و دستش را بگذارد روی شانه ام و بگویم دنیا این قدر که این روزها خودش را نشان داده بی رحم نیست...

می شود...؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۲ ، ۲۰:۳۰
فاء
بسم الله...

سلام!

+

 

" بچه زدن ندارد... " (*)

می شود من تا آخر عمرم بچه ی تو باقی بمانم...؟

 

 

 

(*): دیالوگ رندانه ای که معلمی در پاسخ به دانش آموزش گفت...

 

+

 

 

هرچه من بیشتر مرد این بازی باشم، تو مرحله ی بازی را سخت تر می کنی...

من این مرحله ی سخت را هم رد خواهم کرد...

با تمام ناز کردن های دخترانه ام، در کنار تمام جنگندگی که خودت توی وجودم گذاشتی...

 

 

+

زینب سهیلی: طلا

ستایش دشتی: طلا

فاطمه امیرخانی: نقره

ما فعلا خعـــــــــــــلی شاخیم!

کسی حرفی داره؟!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۳۰
فاء

بسم الله...

سلام!

+

" عدالت به این معنی نیست که ما با همه ی استعداد ها  با یک شیوه برخورد کنیم؛

نه، استعدادها بالاخره مختلف است. نباید بگذاریم استعدادی ضایع بشود و برای پرورش استعدادها بایستی تدبیری بیندیشیم.

در این تردیدی نیست.

اما ملاک،باید "استعدادها" باشد، لاغیر .

عدالت به این معنی است ."                                                                       

                                  مقام معظم رهبری  

 

دولتی ۸ ساله را پشت سر گذاشتیم که شعار اصلی اشعدالتبود...

تعریف عدالت از جمله های بالا مشخص است.

ما هیچعدالتآموزشی از این دولت ندیدیم...

ما فقطبرابریاحمقانهی آموزشی دیدیم...

دولتی که پیش روی ماست شعارش اعتدال است؛ خدا عاقبت ما را در انتهای سال ۴ ام به خیر کند...

پ.ن:

خوشبختانه هیچ کدام از وزرایی که این ۴ سال ما کارشان داریم رای نیاوردند!

وزیر آموزش و پرورش، علوم و ورزش و جوانان!!

خدا عاقبت ما را در انتهای سال ۴ ام به خیر کند...

   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
فاء
بسم الله...

سلام!

+

رمضان رفت...

به همین سادگی...

 

 

 

پ.ن:

گاهی به این می رسم که من هنوز توی سال ۹۰ سیر می کنم...

یعنی من واقعا ۱۷ ساله ام...؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
فاء

سلام!

+

باید ماند...

ماند و ...

ماند و ...

ماند و ...

راستی، باید ماند و چه کرد...؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
فاء

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

خدایا شکرت بابت موقعیتم...

+

این کار توست که آدم را به کجا برسانی...

ما فقط بایدخوبباشیم....

تو  " ما لم یحتسب "می دهی...

+

من معلم های بسیار خوبی دارم...

برای خانم خوانین زاده،

خانم سعادت،

خانم آقایی،

خانم بهبهانی،

و...

چه خوش بختند هم شاگردی های من که فرصت تحصیلِ این گونه را دارند...

من دلم برای معلم های دوست داشتنی ام  تنگ شده است...

معلم هایی که می دانند باید چگونه باهردانش آموز برخورد کنند.

معلم هایی که می توانند از واژگان درست استفاده کنند.

معلم های دوست داشتنیِ من...

خدایا!

شکرت بابت موقعیتم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
فاء
بسم الله...

سلام!

+

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای؛

                                         فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد...

+

گوشه ی اتاقم جعبه ی هیجان انگیزی است...

جعبه ی خاطراتــــ  ــــَم...

+

بابا امشب نمایشگاهه.

اگر اتفاق غیرمترفبه ای نیفته دفعه های بعد ما نیز همراهی شان خواهیم کرد!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
فاء