کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

بازنشر نوشته‌ها نگارنده را خوش‌حال می‌کند؛ نیازی به اجازه نیست.
فقط اگر جایی نوشتیدشان آدرس بدهید که بروم و بخوانم و ذوق زده بشوم.

بایگانی
دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۲۷ ب.ظ

ناحیه ی شما

بسم الله...

سلام!

+

تجربه ی چندین سال خواندنم، از رمان و داستان گرفته تا وبلاگ و پایان نامه این را یادم داده که می توان آدم ها را از روی نوشته هایشان شناخت. هرچند نوشته ربط چندانی با بعد شخصیِ نویسنده نداشته باشد.

هرچه بیشتر می گذرد، بیشتر می فهمم که هیچ، هیچ محرم را درک نکرده ام. می خواهم فقط حرف های شما را بنویسم. از حرف های خودتان بگویم آقای مهربان. نگاشته های شما در زیارت ناحیه ی مقدسه:


أَلسَّلامُ عَلى یَحْیَى الَّذی أَزْلَفَهُ اللهُ بِشَهادَتِهِ ،

سلام بر یحیى  که خداوند  به  سبب شهادت مقام  و منزلتِ او را بالا برد ،


السَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ فی سِـرِّهِ وَ عَلانِـیَـتِـهِ ،

سلام بر آن کسى که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود ،


أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ،

سلام بر آن کسى که خداوند شفا را در خاکِ قبرِ او قرار داد ،


أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ،

سلام بر آن آغشته به خون ،


أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ،

سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند ،


أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ،

سلام بر آن لب هاى خشکیده،


أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ،

سلام بر آن کسى که جبرئیل به او مباهات مى نمود،


أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ،

سلام بر آن کسى که میکائیل در گهواره با او تکلّم مى نمود،

 

 

 


فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ،

اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت،


وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً،

ونبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم و با کسانیکه با تو دشمنى کردند خصومت نمایم،


فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ،

(درعوض) صبح وشام برتومویِه میکنم، و به جاى اشک براى توخون گریه میکنم،  


حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ،

از روى حسرت و تأسّف و افسوس برمصیبت هائى که برتو واردشد،


حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ  الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ،

تا جائى که ازفرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم،


أَشْهَدُ أَ نَّک َ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلوةَ ، وَ اتَیْتَ الزَّکوةَ ،

گواهى میدهم که تو نماز رابپاداشتى، وزکات دادى،


وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوانِ،

وامر به معروف کردى، واز منکر و عداوت نَهى نمودى،


وَ أَطَعْتَ اللهَ وَ ما عَصَیْتَهُ ،

و اطاعتِ خداکردى و نافرمانى وى ننمودى،


 وَ تَمَسَّکْتَ بِهِ وَ بِحَبْلِهِ فَأَرْضَیْتَهُ،

و به خدا وریسمان اوچنگ زدى تا وى  را راضى  نمودى،


وَ خَشیتَهُ وَ راقَبْتَهُ وَ اسْتَجَبْتَهُ ،

و از وى درخوف و خشیَت بوده نظاره گر ِاو بودى، واو را اجابت نمودى،


وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ ، وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ ،

وسنّتهاى نیکو بوجود آوردى، وآتشهاى فتنه را خاموش نمودى،


وَ دَعَوْتَ إِلَى الرَّشادِ ، وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ ،

ودعوت به هدایت و استقامت کردى،و راههاى صواب و حقّ را روشن و واضح گرداندى،


وَ جاهَدْتَ فِى اللهِ حَقَّ الْجِهادِ ،

ودرراه خدا بحقّ جهاد نمودى،


وَ کُنْتَ للهِِ طآئِعاً ، وَ لِجَدِّک َ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ تابِعاً ،

 وفرمانبردارِخداوند، و پیرو جدّت محمّدبن عبدالله بودى،


وَ لِقَوْلِ أَبـیک َ سامِعاً ، وَ إِلى وَصِیَّةِ أَخیک َ مُسارِعاً ،

و شنواى کلام پدرت على بودى، به(انجامِ) سفارش برادرت امام حسن جدیت نمودى،


وَ لِعِمادِ الدّینِ رافِعاً ، وَ لِلطُّغْیانِ قامِعاً ، وَ لِلطُّغاةِ مُقـارِعاً ،

ورفعت دهنده پایه دین، و سرکوب کننده طاغوت، وکوبنده سرکشان بودى،


 وَ لِلاُْ مَّةِ ناصِحاً ، وَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ سابِحاً ،

وخیرخواه و نصیحت گر ِاُمّت بودى درهنگامى که در شدائدِ مرگ دست وپا میزدى،


وَ لِلْفُسّاقِ مُکافِحاً ، وَ بِحُجَجِ اللهِ قآئِماً ،

و مبارزه کننده با فاسقان و بر پا کننده حُجَج و براهین الهى بودى،  


وَ لِـلاِْسْلامِ وَ الْمُسْلِمینَ راحِماً ، وَ لِلْحَقِّ ناصِراً ، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً ،

وترحُّم کننده بر اسلام ومسلمین بودى،  یارى گرِ حق بودى، در هنگام بلاء شکیبا و صابر،


وَ لِلدّینِ کالِئاً ، وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً ، تَحُوطُ الْهُدى وَ تَنْصُرُهُ،

حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آن بودى، (طریقِ) هدایت را حفظ و یارى  می نمودى،


وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ ،

عدل و داد را گسترش  داده و وسعت مى بخشیدى،


وَ تَنْصُرُ الدّینَ وَ تُظْهِرُهُ ،

دین و آئینِ الهى رایارى نموده آشکارمى نمودى،


وَ تَکُفُّ الْعابِثَ وَ تَزْجُرُهُ ،

یاوه گویان را (ازادامه راه) بازداشته جلوگیرى می کردى،


وَ تَأْخُذُ لِلدَّنِىِّ مِنَ الشَّریفِ ، وَ تُساوی فِى الْحُکْمِ بَیْنَ الْقَوِىِّ وَ الضَّعیفِ،

حقّ ضعیف را از قوى می ستاندى، و در داورى بین ضعیف و قوى برابر حُکم  می نمودى،


کُنْتَ رَبیعَ الاَْیْتامِ ،

تو بهار ِسر سبز ِیتیمان  بودى،


وَ عِصْمَةَ الاَْ نامِ ، وَ عِزَّ الاِْسْلامِ ، وَ مَعْدِنَ الاَْحْکامِ ،

نگاهبان و حافظ  مردم  بودى، مایه  عـزّت و سرافرازى  اسلام، معدنِ  احکام  الهى،


الْوَیْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ ،

اى واى براین سرکشان گناهکار!، چه اینکه باکُشتنِ تواسلام را کُشتند،


وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ،

ونماز و روزه(خدا) را رهانمودند، وسُنّتها واحکام (دین) راازبین بردند،


وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ، وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ ،

و پایه هاىِ ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف کرده،


وَ هَمْلَجُوا فِى الْبَغْىِ وَالْعُدْوانِ ،

در (وادىِ)جنایت وعداوت پیش تاختند،


 لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ مَوْتُوراً ،

براستى رسولِ خدا «که درودخدابراو وآل اوباد» (با شهادتِ تو) تنها ماند!


وَ عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً ،

کتاب خداوندِعزّوجلّ مَتروک گردید،


کسی می گفت قرار گرفتن در موقعیت های مشابه درک بیشتری از یک واقعه به آدم می دهد و این راجع به مصیبت عظیم ما هم صدق می کند. مادر ها روضه ی علی اصغر را می فهمند، روضه ی رقیه را می فهمند.

پدرانی که جوان رشید دارند روضه ی علی اکبر را بیشتر می فهمند. کسانی که رفیقِ جوان از دست داده اند روضه ی علی اکبر را بیشتر می فهمند.

 روضه‌های فاطمیه برای مردهایی که تازه ازدواج کرده اند قابل فهم تر است.

شب های بیست و یک رمضان دخترها را می کُشد با ذکر "پدر"..

آقای مهربان...

چیزی که این روزها به ذهن ناقصم می رسد فقط همین است که هرچه برای ما سخت است این شب ها در برابر غمِ شما به حساب نمی آید. ظهرهای عاشورا برایتان صدقه کنار می گذارم که این غم برای شما از همه ی ما سنگین تر است...

شما که بیشتر از ما منتظرید:

 

وَ بَلِّغْنی بِمَوالِىَّ وَ بِفَضْلِک َ أَفْضَلَ الاَمَلِ،

 

مر ابه موالى وسرورانم برسان وبه فضل خویش مرابه بالاترینِ درجات آرزو شده نائل فرما.

 

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۴
فاء

نظرات  (۱)

چطور نوزده سال روضۀ حسین شنیده‌ایم، و هنوز نمُرده‌ایم؟...
+ما را به سخت‌جانی خود این گمان نبود...
پاسخ:
ما چرا هنوز زنده ایم. ..؟
چرا...؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی