کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

بازنشر نوشته‌ها نگارنده را خوش‌حال می‌کند؛ نیازی به اجازه نیست.
فقط اگر جایی نوشتیدشان آدرس بدهید که بروم و بخوانم و ذوق زده بشوم.

بایگانی
چهارشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ب.ظ

باید مدیر وارد کنیم!

بسم الله...

سلام!

+

مملکتِ ما مدیر ندارد.

این همه آدمی که مدیریت خوانده اند دارند چه کار می کنند و این همه مدیری که سرِ کارند چه کاره اند الله اعلم ولی به واقع سرِ کارند...

من، از دنیای بزرگ تر ها بدم می آید. اصلا چندش م می شود از دنیاشان.

یکی را می خواهم بیاید از دلایل محبوبیتِ امام خمینی بگوید که تشییع پیکرش شد یکی از بزرگ ترین اجتماعات.

یکی بیاید از مدیریت و اصلا حکومت بر قلب ها بگوید.

یکی بیاید حالیِ من بکند اقلا که چرا آدم ها جایی که می دانند نمی توانند کار کنند می مانند.

من می خواهم جایی پیشرفت بکند به فرض. بعد می بینم حضورِ من در آن جا کمکی به پیشرفت نمی کند. تقوا می گوید آن جا را خالی کن و یک نفر توانمند را بگذار جای خودت؛ درست شبیهِ کاری که شهید همت کرد و حاج احمد متوسلیان را برای فرماندهی معرفی کرد.

نمی دانم دیگر باید چه کار کنم.

بخندم؟

گریه کنم؟

عصبانی باشم؟

ناامید بشوم؟

اصلا نمی دانم.

امیدوارم خداوند خودش اصلاح بکند این وضع را.

فقط امیدوارم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۷
فاء

نظرات  (۵)

:)...

خب عزیزه دل، همه حاج همت نیستند اولا

دوما بعضی ها شک( البته نمیدونم به مقدسی شک هست یانه)میکنندو یا بلد نیستند و یا اصلا جا زدن تلقی میکنند و نمیخواهند کم بیاورند و یا حتی خیلی وقت ها پای منافع شخصی وسط می آید حتی که خودت صد برابر من میدانی ادامه اش را ...
و یا حتی فکر(!) میکند که شاید بهتر از خودش نیست!

و....

درد دارد این وضع...

خیلی هم درد دارد...


پاسخ:

متاسفم که این رو میگم اما همه اومدن یه چیزی بِکَنَن برن انگار فقط...

البته که هنوز هم هستن خوب های خدا..

۰۷ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۰ ساکن (میم‌سین)
معلوم هم نیست که به کجا می خواهند برسند اینطور که می دوند و "همه چیز" را لگدمال می کنند...
پاسخ:

به همه چیز عزیز جان!!

فاطمه نمیخوام بگم بده ها،نه اتفاقا تا حدودی خوبه
اما خب خواهر من چرا اینقد غصه میخوری و حالا اینجور که من برداشت میکنم تا جایی که اعصابت هم خورد میشه پیش میری
غصه برای متظاهرین،عصه برای زیرساختای فرهنگی،غصه برای مدیر و سیستم اموزشی
بعضی وقتا انقد سوزناک ناراحت میشی که ادم از غصت غصش میگیره
تونستیم چیزی رو تغییر بدیم که خیلی هم خوب،نشدم ما که سعیمون رو کردیم دیگه
والا
پاسخ:

خب بازهم من نمی شناسم شما رو!

برای این که اگر غصه نخورم فکر می کنم مردم. اصلا نمی دونم چه طور آدم ها یه سری از این چیزها رو می بینن و انگار نه انگار؛ فکر کنم همه شون مرده ن..

ضمنا، این جا معمولا حداکثرِ بروزِ احساساتِ من ه و فکر می کنم هر از چندی مرورشون برای خودم و بقیه باعث میشه مثل اون آدم های مرده ی سِر نشم و نشیم.

فاطمه، دوست نمی داره غصه ش کسی رو غصه دار کنه :)

ببخشید...

بیاین حرف بزنیم صرفا با هم راجع بهش؛ غصه ش مالِ من :)

کارمون به اون جا کشیده  که وقتی داشتم پستتو میخوندم گفتم اینا همش خواب و خیاله، حرفه، مال قصه هاست...فکر میکنم حتی اگه چنین شخص شایسته ای هم باشه که تو بخوای به خاطرش بری کنار، اجازه نمیدن که بیاد سرکار، یکی رو میارن حتی بدتر از تو... (نمیدونم از کی انقدر بدبین شدم)
پاسخ:

خواب و خیال نبوده نونا؛ ما این جوری بودیم در بیشترِ مواقعِ هشت سال جنگ مون.

الان چی شده واقعا نمی دونم.

انگار پیش رفتنِ کار دیگه ذره ای مهم نیست؛ صرفا مهم این ه که ما رئیس باشیم!

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

یاده این گفته ی شهید ابراهیم هادی افتادم که میگن تمام مشکل ما اینست که برای رضای همه کار میکنیم جز خدا

شهید همت و حاج ******* متوسلیان و...که بله خب واقعا دارن تبدیل به افسانه میشن مبنای کاراشون این بوده

اما الان ...

ادم تا احساس نیاز ب اب نکنه،تا احساس تشنگی نکنه برای رفع تشتنگیش اقدامی نمیکنه. الانم تا وقتیکه دغدغه پیدا نکنیم،احساس نیاز نکنیم،غصه نخوریم عملا هیچ اقدامی عملی برای رفع مشکل نمیتونم بکنیم

تازه بعضی وقتا غصه خوردن خیلی قشنگه بنظرم...مث شهید اوینی که میفرمایند: خون دادن برای امام خمینی زیباست اما
خون دل خوردن برای امام خامنه ای از آن هم زیباتر است.

 

 

 

پاسخ:

برای رضای خدا، اخلاص، آه واقعا...

بله بله. می فرماد: آب کم جو، تشنگی آور به دست...

نظرتون با اجازه کمی ویرایش شد. اشتباه لپی ای توی نام شهید متوسلیان بود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی