سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ق.ظ
اکسیرِ من ..
بسم الله...
سلام!
+
در هوای عجیب خوبِ این روزهای تهرانِ رویاییِ بدونِ ترافیک و دود، این ها را با صدای بلند می گذاریم توی ماشین...
ارغوان م آن جاست،
ارغوان م تنهاست،
ارغوان م دارد می گرید...
تو برافراشته باش...
بازآی دلبرا،
که دل م بی قرارِ توست
وین جانِ بر لب آمده در انتظار توست...
هنوز هم نمی خواهی بیایی...؟
نود و پنج هم رسید ها...
خونِ هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدن ت را بها کم است...؟
۹۵/۰۱/۱۰