کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

بازنشر نوشته‌ها نگارنده را خوش‌حال می‌کند؛ نیازی به اجازه نیست.
فقط اگر جایی نوشتیدشان آدرس بدهید که بروم و بخوانم و ذوق زده بشوم.

بایگانی
سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۳۱ ق.ظ

بی‌خاطرگی

بسم الله...

سلام!

+

از سالِ ۹۰ تا همین چند هفته‌ی پیش تلفن‌م  چیزِ جالبی بود. از همه نظر در ابتدایی‌ترین حالتِ موجود!

با این حال من کلی یادداشت نوشته بودم داخل‌ش؛ از لحظه‌هایی که چیزِ دیگری دمِ دست‌م نبود و مغزم از یادآوریِ خاطرات داشت منفجر می‌شد. سه چهار روز قبل از کنکور بود که طیِ یک اشتباهِ مسخره همه‌ی گوشی فرمت شد!!

و دیگر نه خبری از آن یادداشت‌هاشت و نه حتی به خاطرم می‌آید چه چیزی بود که آن همه اذیت‌م می‌کرد آن روزها.

عجیب است برایم خوش‌آیند بودنِ این بی خاطرگی..


پ.ن:

سفرنامه‌ی مسافرتِ چهار روزه‌ام را خواهم نوشت‌. هرچند که چندان طولانی نخواهد بود.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۱۲
فاء

نظرات  (۱)

اونی ک گفتی بعد کنکور میری؟اگه همونه حتما بنویس.من منتظرش میمونم
پاسخ:
نه. این اون نیست. اون رو نرفتم و واقعا ناراحتم که نرفتم..
این مالِ تبریزِ خانوادگیه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی