سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۳۱ ق.ظ
بیخاطرگی
بسم الله...
سلام!
+
از سالِ ۹۰ تا همین چند هفتهی پیش تلفنم چیزِ جالبی بود. از همه نظر در ابتداییترین حالتِ موجود!
با این حال من کلی یادداشت نوشته بودم داخلش؛ از لحظههایی که چیزِ دیگری دمِ دستم نبود و مغزم از یادآوریِ خاطرات داشت منفجر میشد. سه چهار روز قبل از کنکور بود که طیِ یک اشتباهِ مسخره همهی گوشی فرمت شد!!
و دیگر نه خبری از آن یادداشتهاشت و نه حتی به خاطرم میآید چه چیزی بود که آن همه اذیتم میکرد آن روزها.
عجیب است برایم خوشآیند بودنِ این بی خاطرگی..
پ.ن:
سفرنامهی مسافرتِ چهار روزهام را خواهم نوشت. هرچند که چندان طولانی نخواهد بود.
۹۵/۰۵/۱۲