اولین کلاس، دومین روز :: کافه فرزانگان

حداقلش مثل من نمیشی و به این مرحله از عرفان برسى که چرا من معمارى و روانشناسى رو اون ته زدم تو انتخاب رشته؟ چرا اومدم ریاضى؟ چرا باید انتگرال بردارى بگیرم الان؟ دِد!

پاسخ:
یکی از استادهای ما شریف بوده کارشناسی!

بیا یه بار کلاس‌ش رو. خوبه واقعا😊

دخترم!

شما انتگرال رو بگیر و غر نزن؛سپس در ارشد هر کاری دوست داری بکن که خیرِ دنیا و آخرته!

منُ ببین عبرت بگیر!!

۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۲:۱۳

سارا

شما چی میخونید تو دانشگاه؟

پاسخ:
سلام :)

اول این که خیلی خوش حال می شم معرفی کنید خودتون رو.

و در پاسخ به تون روان شناسی می خونم.

۱۶ مهر ۹۵ ، ۰۹:۴۹

سارا

یکی از خواننده های وبلاگتون از چهار سال پیش تقریبا ... :)
شما زبان درس میدید ؟ کدوم مدرسه ؟
معذرت میخوام از این سوال ها . فقط کنجکاو شدم

پاسخ:
چه جالب!

خوش‌بخت‌م از آشنایی‌تون‌ :)

درسِ درس که نه؛ اگه جایی لازم باشه کمک می‌دم به معلم‌ها. تا حالا توی یه مدرسه‌ی خودگران که برای مهاجرهای افغانستانی بوده درس دادم.

خواهش می‌کنم ;)

۱۶ مهر ۹۵ ، ۱۰:۲۳

سارا

حقیقتش خودم کلاس نهمم و حسرت خوردم یه لحظه به اون بچه هایی که تو اون فضای بی خبر مدرسه آدمی مثل شما معلمشون باشه ;)

پاسخ:
شرمنده شدم الان :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

کافه فرزانگان

کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

بازنشر نوشته‌ها نگارنده را خوش‌حال می‌کند؛ نیازی به اجازه نیست.
فقط اگر جایی نوشتیدشان آدرس بدهید که بروم و بخوانم و ذوق زده بشوم.

از مدرسه

از بیمارهای مادر

از هیئت عقیله‌ی عشق

از سمپاد

از نوشته‌های دیگران

از مسافرت‌ها

از پیاده‌روی‌ها

از روزها

از تراوشاتِ جدیِ مغز

از حرف‌های مگو

از کارهای فرهنگی

از دانش‌گاه

از تلویزیون

از مصحفِ شریف

از کارها

از مهدکودک

از خانواده

از اتاق درمان