کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

بازنشر نوشته‌ها نگارنده را خوش‌حال می‌کند؛ نیازی به اجازه نیست.
فقط اگر جایی نوشتیدشان آدرس بدهید که بروم و بخوانم و ذوق زده بشوم.

بایگانی
پنجشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۰۸ ق.ظ

ماموریت اصلی

بسم‌الله...
سلام!
+
این ماه توی مهدکودک، حال‌م به قاعده و سرِ جاش نبود. کنترلِ بچه‌ها از دست‌م خارج می‌شد و نمی‌توانستم یک جا بندشان کنم. حالِ ژانگولر زدن را هم نداشتم.
داشتم برایشان قصه می‌گفتم که بی‌مقدمه گفت:" خاله، من می‌خوام وقتی امام زمان اومد برم شیطون رو براش دست‌گیر کنم."

چند لحظه میخ‌کوب بودم..
چه‌قدر درست فهمیدی عزیزم..
قرار بوده ما همه، همین شیطان‌های کوچکِ وجودمان را دست‌گیر کنیم برای صاحبِ اصلی؛ برای صاحب‌الزمان..

کاش یادت نرود این هدفِ بلندت عزیزم..
کاش وقتی بزرگ شدی، غبار زندگیِ آدم بزرگ‌ها راه‌ت را محو نکند..
کاش همین‌قدر اهداف‌ت بزرگ باشد..

پ.ن:
نگاه‌شان که می‌کنم می‌بینم چه‌قدر واقعی‌اند..
نگاه‌شان که می‌کنم عارف می‌بینم به جای بچه‌های ۳-۴ ساله.
وقتی می‌بینم‌شان، تا چند روز بزرگ‌ترها به چشم‌م نمی‌آیند.
بعد غصه می‌خورم به حالِ خودم و باقیِ آدم بزرگ‌ها که راه را گم کرده‌اند و هر کدام‌شان یک گوشه‌ای دارند دور خودشان می‌چرخند.
چه‌قدر راست و درست است ماموریت‌های زندگی‌شان.
خداوند همین شکلی حفظ‌تان کند.

کاش شبیهِ ما درگیرِ روزمرگی‌ها نشوید.

کاش ماموریت‌های اصلی را یادتان نرود..


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۱۰
فاء

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی