کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

بازنشر نوشته‌ها نگارنده را خوش‌حال می‌کند؛ نیازی به اجازه نیست.
فقط اگر جایی نوشتیدشان آدرس بدهید که بروم و بخوانم و ذوق زده بشوم.

بایگانی
پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۱۰ ق.ظ

عروسی سالِ کرونا، ایده‌ی شماره‌ی سه

بسم‌الله...

سلام!

+

عروس تردید نداشت؛ امام رضا برای مردمِ ما حسابی عزیز است.

قرار بود شبِ میلاد خورشید ایران، جشن عروسی‌شان برگزار شود که کرونا آمد و برنامه‌شان را جابه‌جا و بعد کنسل کرد.

عقدشان را مهمان مشهد بودند و در دارالحجه محرم شده بودند. امام رضا برایشان یک معنای ویژه داشت. دوست داشتند باقی عزیزان‌شان را هم شریک کنند در این معنا.

فکر کردند و فکر کردند و فکر کردند.

دل‌شان می‌خواست همه یک نشانه از ضامن‌ ایران داشته باشند توی خانه‌هاشان.

گشتند دنبال قاب‌های کوچک فرشِ حرم.

برای هر خانواده از عزیزان‌شان یک قاب کوچک خریدند و با وسواس کادو کردند و به‌شان هدیه دادند.

کارشان شاید معمول نبود ولی عروس فکر می‌کند دیدن برق توی چشم آدم‌هایی که بیماری، بین آن‌ها و شهر امام‌شان فاصله انداخته می‌ارزیده به این کارِ غیرمعمول.

عروس از کارش خوش‌حال است.

 

پ.ن:

بگذارید من به‌تان از این قاب‌ها هدیه بدهم!

آدرس‌تان را لطف کنید برایتان می‌فرستم‌شان :)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۲۰
فاء

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی