کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

بازنشر نوشته‌ها نگارنده را خوش‌حال می‌کند؛ نیازی به اجازه نیست.
فقط اگر جایی نوشتیدشان آدرس بدهید که بروم و بخوانم و ذوق زده بشوم.

بایگانی
دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۰ ب.ظ

در کارگاه علوم فرزانگان چه می گذرد؟

بسم الله...

سلام!
+

پیش نویس:

قرار بود چند مبحث این پست، هرکدام یک مطلب جداگانه باشند که تصمیم بر تجمیع شان شد.

+

کارگاه علوم الگویی بزرگ شده از آفتاب راهنمایی ست که مشابه ش را در مدرسه ی پسرانه ی سمپاد(علامه حلی) هم می بینیم. شاید برایتان جالب باشد بدانید که هم کارگاه علوم و سمینار علوم و فنون از جایی کلید خورد که بچه های مدرسه خواستند ثابت کنند مضر نیستند!

و این جا بود که ارائه ی کارهای پژوهشی که بچه ها توی مدرسه می کردند شروع شد به عنوان اولین نمایشگاه های علمیِ دانش آموزی کشور و بعد هم به مدارس راهنمایی همین سازمان رسید.

نمایشگاه آفتاب راهنمایی را فارغ التحصیل ها که حالا مسئولان پژوهش بودند برگزار می کردند و بچه ها، پروژه ها را ارائه می دادند. کارگاه های دبیرستان اما تحت مدیریت کامل علمی و اجرایی بچه های محصل شکل می گرفت و بخش مهمی از هویت یک پایه بود. پس منطقی بود که کمیته ی انتخابِ پروژه ها، کمیت را فدای کیفیت کند و تنها پروژه های خوب مجوز ورود به کارگاه را پیدا کنند. چیزی که هنوز کم و بیش توی سمینار حلی وجود دارد و نقطه ی برتری سمینار علوم و فنون است نسبت به کارگاه علوم.

بگذارید حرف اصلیِ این نوشته را صریح و کوتاه بگویم: نمایشگاه های علمیِ سمپاد سیر نزولی وحشتناکی داشته اند و این اواخر تقریبا چیزی ازشان باقی نمانده.

حالا بیایید علت ها را بررسی کنیم:

طبق یک سیر منطقی و رابطه ی علت و معلولی توی کارخانه ی رب سازی وقتی ورودی مرغوب نباشد، ربِ باکیفیتی هم به دست نخواهد آمد.

پس دلیل اول که همه هم به آن اذعان می کنند آزمون ورود به مدارس سمپاد است که دیگر دانش آموزانِ حقیقتا نخبه را گزینش نمی کند.

اما تفاوت جامعه های انسانی و غیرانسانی در مثال کارخانه ی رب سازی این است که گوجه های وارد شده به کارخانه را نمی توان رشد داد ولی بچه ها، حتی اگر ضریبِ هوشی بالایی نداشته باشند در یک محیط با چگالیِ هوش بالا رشد می کنند و قد می کشند و خلاق تر می شوند.

دلیل دوم را به طرز روشنی می توان سیاست های آموزشی نظام آموزشی دانست که طبق آن ارزش گذاری بچه ها از دوازده سال آموزش عمومی کشور تنها یک چیز با خودشان می برند و آن هم یک عدد است تحت عنوان رتبه ی کنکور. پس دیگر پژوهش چه می خواهد توی نظام آموزشی که به آن بودجه بدهیم. نتیجه ی این دید و عدم توجه به پژوهش را هم خیلی شفاف می توان در پایان نامه های دانشگاهی دید که تعداد کمی از آن ها سئوال بومی دارد و مشکل حل می کند.

و اما تاریخچه ی بازدیدکنندگان این نمایشگاه ها هم جالب است. زمانی بود که خود وزیر آموزش و پرورش و علوم و رئیس شرکت های دانش بنیان بازدیدکننده بودند و حالا... به هر صورت برای یک بچه ی پانزده ساله این مسئله اهمیت بسیاری دارد. برای او تندیس برگزیده ی کارگاه علوم بودن خیلی مهم است.

منتقل نکردن ارزش ها مسئله ی کلانی ست در کشور ما. این قضیه در مورد کارگاه علوم هم صادق است. کارگاه علوم ساخته شد برای ارائه ی پروژ های علمی. کارگاه علوم شکل گرفت برای بهبود وضعیت پژوهش. حالا در کنار آن خوب است اگر سر و شکل مدرسه هم برای بازدید مهمان ها زیبا باشد ولی قطعا هدف کارگاه علوم فضاسازیِ صرف نبوده است و این اشکال نسل ماست، اشکال نسلِ قبل از ماست که درست نفهمیدیم و درست یاد ندادیم آرمانِ کارگاه علوم را.

گرچه اوضاع سمینار بهتر بوده از این نظر و خانم قنبری نامی هم توی فرزانگان پروژه های بسیار قوی علوم انسانی ارائه می دادند که همه ی ما دانش آموزان فرزانگان هم هر سال منتظرشان بودیم ولی سیر نزولی را می توان خیلی جدی دنبال کرد. سیر نزولی که هدای برخوردارپور، یکی از بچه هایی که توی دبیرستان وارد فرزانگان شده و دیدی نسبت به کارگاه های قبلی ندارد را هم به وادار به واکنش می کند. ( اگر نقدی که همان سال بر کارگاه نوشت را ترجمه کند و بدهد بگذارم این جا خیلی خوب می شود :) )

من دوبار رفته ام سمینار حلی و طبیعتا صلاحیت نقد کلی را ندارم اما می توانم بگویم چیزی که امسال دیدم در حد یک فاجعه بود... به جز پروژه های انگشت شماری که در مجموع گروه ها وجود داشت بقیه باید جمع می کردند و می رفتند واقعا. اوضاع کارگاه علوم امسال هم به همین نحو بود. اگرچه نسبت به پارسال یک رشد کوچک داشت اما بازهم چیزی نداشت برای عرضه...

برای ورودی که ما به جز درخواست و دلیل و منطق و در نهایت لابه به سمپاد و آموزش و پرورش کاری نمی توانیم بکنیم فعلا. بازدیدکننده ها را هم که مجبور به تعویض نمی توانیم بکنیم. شاید در نقش فارغ التحصیل بتوانیم کمی رشد بدهیم بچه هایی که وارد شده اند را اما مهم ترین نقش ما همین انتقال ارزش هاست. انتقال ارزش های کارگاه علوم مثلا و یا ساختن یک سیستم منظم که کارهای مدرسه از این قائم به فرد بودن در بیاید.

کارگاه علوم باید یک تیم گزینش درست و حسابی پیدا کند که فقط پروژه های خوب بتوانند واردش شوند. گیرم سال های اول هر گروه تنها دو تا پروژه ارائه بکند؛ ایرادی ندارد واقعا. کیفیت کارگاه و غلظت پروژه های خوب باید بالا برود. شک نکنید سال های بعد کم کم حضور پروژه در کارگاه علوم آن قدر برای بچه ها مهم خواهد شد که می توان به روزهای اوج برگشت.

کارگاه علوم باید سئوال درست و حسابی داشته باشد. یک طرح پژوهشیِ خوب از یک سئوال درست و حسابی شروع می شود نه دیکته ی پروژه به بچه ها.شاید مثلا یک ماه بچه ها را مجبور کنیم اخبار علمی و فرهنگی ببینند و مشکلات دور و برشان را بنویسند. یک ماه بهتر نگاه کنند و سئوال پیدا کنند؛ حتی سئوال های ساده و مسخره. بعد از آن یک جلسه ی بارش افکار(brain storming) بگذاریم و این جا یک معلم خوب لازم است که ایده ها را بگیرد و به کمک بچه ها بپزد و از یک سئوال خوب یک طرح تعریف کند. بعد تر می توان به حل سئوالات مهم بومی هم فکر کرد.

کارگاه علوم باید نتیجه ی یک فضای علمیِ جاری در مدرسه باشد، نه یک اتفاق یکهویی و ناگهانی.
ارائه ی سمینارهای علمی توسط بزرگ های هر رشته در طول سال کمک خیلی بزرگی می کند.

بخشی از کارگاه هم می تواند یاد گرفتن یک مهارت باشد مهارتی که بعد ها بشود ابزار انجام یک طرح پژوهشی.

به واقع امیدوارم به اصلاح ساختار پژوهشیِ مدرسه. برای کمک هم آماده ام...

 

 

حاشیه نگاری بازدید از کارگاه علوم و سمینار علوم و فنون:

 

اداره ی پست:

با فائزه رفتیم سمینار. نزدیک به اواخر اسفند بود و من یک امانتی از یکی از دوستان دستم بود که باید به دستش می رساندم و چه مناسبتی بهتر از تولدش.

رفتیم توی اداره ی پست چهاراه لشکر و من چندین بار و متصدی اعلام کردم که نمی خواهم پست پیشتاز باشد چون زمان رسیدن بسته را طبق پست معمولی حساب کرده ام و برایم مهم است سر وقت برسد. آن قدر تاکید کردم که حس کردم الان بیرونم می کند! رفتیم سمینار و بعد هم خانه. منتظر بودم بیست و پنجم پیامی دریافت کنم که فردایش دریافت کردم! بسته با پست پیشتاز رسیده بود به دست دوست عزیز!

من الان چه کار بکنم با ادراه ی پست واقعا؟!

 

سپیدی:

اواسط امسال بود که خانم صائمی که تتاریخ سینما درس می دادند توی مدرسه ی ما دیگر نیامدند. جویای حالشان که شدیم گفتند درگیر فیلم شان هستند!

ما حسرت زده به خاطر استفاده نکردن از حضور یک کارگردانِ بالقوه کنارمان که حالا بالفعل شده بود بقیه ی معلم هایمان را عجیب تحویل می گرفتیم!

خبر اکران سپیدی توی عمار آمد و البته اکرانش در کافه کراسه. که هیچ باری نشد برویم به تماشای سپیدی. روز دوم کارگاه علوم رفتم غرفه ی سینما که.. ععه!! کارگردان و فیلم باهم اکران شدند! جالب تر از خود فیلم پشت صحنه اش بود. بنده از همین تریبون اعلام می کنم که اگر یک جوری پشت صحنه را به دستِ ما برسانند یک مسلمانِ روزه دار را خوشحال خواهند کرد!!

پس از ابراز خوشحالی مان نسبت به خود فیلم و پشت صحنه اش فهمیدیم گویا تدوین این چنین دلچسب کرده پشت صحنه را. برای مثلِ منی که اطلاعات سینمایی ام در حد اطلاعاتم از بازیکنانِ دهه ی هفتادِ تیم ملیِ فوتبال تایوان است، کشف تازه و بدیعی بود. دیدن بازیگردانی و مصایبِ عوض شدنِ حالت هوا و این ها. نخندید خب! من تا حالا فکر می کردم یک نفر آن گوشه می ایستد و پیانو می زند و بازیگران هم جلوی دوربین حرف می زنند و تا آخر می روند؛ این برایم پیشرفت بزرگی ست!!

بعد از اکران خصوصیِ سپیدی با خانم صائمی راجع به مستند حرف زدم و برنامه ام را پرسیدند و البته یک راهنماییِ خوب: مستند خوب باید سئوالِ خوب و دقیق داشته باشد.

حالا من درحال جمع آوری اطلاعاتم و طرح آن سئوال...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۸
فاء

نظرات  (۱)

سلام
من چی نوشتم راجع به کارگاه؟
...
دلیل سوم رو می تونست مربوط دانست به نسبت معلم راهنما به دانش آموز و بودجه هایی که اصلا نداشتیم.
شاید بگی بهونه س، ولی هر چی که هست موثره.
پاسخ:

همون سال کارگاه خودمون توی بلاگت تو بلاگ اسپات.

انگلیسی بود و برام لینکش رو ایمیل کردی.

یادت اومد؟!

...

معلم راهنما وقتی هدفی نداره و آخرش فقط میخواد یه گزارش کار بده برای چی باید رابطه ای بهتر از این داشته باشه؟!

بودجه هم به چیزی تعلق می گیره که اون چیز هدف باشه؛ پژوهش هدف نظام آموزشی ما نیست..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی