کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

بازنشر نوشته‌ها نگارنده را خوش‌حال می‌کند؛ نیازی به اجازه نیست.
فقط اگر جایی نوشتیدشان آدرس بدهید که بروم و بخوانم و ذوق زده بشوم.

بایگانی


-یک-


مسلم‌ بن عوسجه گفته است:

إنْ تَسْألوا عَنّی فَإنّی ذو لَبَد وَ اِنَّ بَیتی فی ذری بَنی اَسَد

فَمَنْ بَغانی حائِدٌ عَنِ الرَّشَد وَ کافرٌ بِدینِ جَبّارٍ صَمَد

اگر درباره‌ی من بپرسید، همانا من دارای شجاعت شیرم و نسب‌م از قبیله‌ی بنی‌اسد است.

کسی که بر من ستم روا دارد، از حق، منحرف و به خدای بی‌نیاز، کفر ورزیده است.




حجت خدا این طور به او سلام داده است:


لسَّلَامُ عَلَى مُسْلِمِ بْنِ عَوْسَجَةَ الْأَسَدِیِّ الْقَائِلِ لِلْحُسَیْنِ وَ قَدْ أَذِنَ لَهُ فِی الِانْصِرَافِ‏ أَ نَحْنُ نُخَلِّی عَنْکَ وَ بِمَ نَعْتَذِرُ إِلَى اللَّهِ مِنْ أَدَاءِ حَقِّکَ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى أَکْسِرَ فِی صُدُورِهِمْ رُمْحِی وَ أَضْرِبَهُمْ بِسَیْفِی مَا ثَبَتَ قَائِمُهُ فِی یَدِی وَ لَا أُفَارِقُکَ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ مَعِی سِلَاحٌ أُقَاتِلُهُمْ بِهِ لَقَذَفْتُهُمْ بِالْحِجَارَةِ ثُمَّ لَمْ أُفَارِقْکَ حَتَّى أَمُوتَ مَعَکَ وَ کُنْتَ أَوَّلَ مَنْ شَرَى نَفْسَهُ وَ أَوَّلَ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ اللَّهِ قَضَى نَحْبَهُ فَفُزْتَ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ شَکَرَ اللَّهُ لَکَ اسْتِقْدَامَکَ وَ مُوَاسَاتَکَ إِمَامَکَ إِذْ مَشَى إِلَیْکَ وَ أَنْتَ صَرِیعٌ فَقَالَ یَرْحَمُکَ اللَّهُ یَا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَةَ وَ قَرَأَ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا لَعَنَ اللَّهُ الْمُشْتَرِکِینَ فِی قَتْلِکَ عَبْدَ اللَّهِ الضَّبَابِیَّ وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ خَشْکَارَةَ الْبَجَلِیَّ


«سلام بر مسلم بن عوسجه اسدی، که وقتی حسین به او اجازه‌ی بازگشت از صحنه‌ی کربلا را داد، خطاب به امام گفت: آیا ما تو را تنها بگذاریم؟! آن‌گاه در این باره که حق تو را به جای نیاورده‌ایم چه عذری در پیش‌گاه خدا بیاوریم.

نه، به خدا سوگند تو را تنها نخواهیم گذاشت. آن‌قدر با آنان خواهم جنگید تا نیزه‌ی خود را در سینه‌ی آنان بشکنم و تا بدان هنگام که قبضه‌ی شمشیر در دست من است بر آنان خواهم تاخت و اگر دیگر اسلحه‌ای در دست‌م باقی نماند، با سنگ خواهم جنگید و هرگز از تو جدا نخواهم شد تا آن که هم‌راه تو (بجنگم تا) بمیرم.»

تو ای مسلم بن عوسجه، اولین کسی هستی که جان‌ش را در راه خدا عرضه کرد و نخستین شهید از شهیدان راه خدایی، که پیمان خویش را به انجام رسانید. به خدای کعبه سوگند که رستگار شدی، در این پیش‌گامی خود در جهاد با کافران و یاری کردن امام سپاس و پاداش تو با خدا باد. آن هنگام که امام پیش آمد و تو افتاده بودی، فرمود: خدا تو را رحمت کند ای مسلم بن عوسجه و این آیه را خواند:

«فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا» (احزاب،۳۲)

«گروهی از آنان پیمان خویش را به انجام رسانیدند و گروهی دیگر در انتظار هستند.»

خداوند شرکت‌کنندگان در قتل تو، «عبدالله ضبابی و عبدالله بن خشکاره بجلی» را لعنت کند.





از یاران پیام‌بر(ص) بود و اهل کوفه. مسلم‌بن‌عقیل وقتی رسید کوفه رفت خانه‌ی او و نامه‌ی امام را از این طریق به مردم رساند. بعد از ماجرای شهادت مسلم با خانواده‌اش از کوفه راه افتاد سمت کربلا. 
شب عاشورا که امام بیعت خود را از یاران برداشت، بعد از جوانان بنی‌هاشم، اولین کسی بود که بلند شد و گفت:
اگر تو را رها کنیم آن‌گاه در مورد ادای حق‌ت در پیش‌گاه خدا چه عذری بیاوریم؟ به خدا قسم اگر بدانم که کشته می‌شوم، سپس سوزانده می‌شوم و خاکسترم بر باد می‌رود و بار دیگر زنده می‌گردم و هفتاد بار با من چنین کنند، هرگز از تو جدا نخواهم شد تا این که در رکاب تو به شهادت و سعادت ابدی برسم.
روز عاشورا از اولین کسانی بود که به میدان رفت.
هنوز زنده بود که امام و هم‌قبیله‌ای‌اش حبیب‌بن‌مظاهر بر سر بالین او آمدند. مسلم رو به حبیب گفت: به حق دینی و خویشاوندی‌مان تو را به این مرد وصیت می‌کنم که تا جان در بدن داری از او دفاع کنی.
مسلم رفیق حبیب بود.
دست هم‌دیگر را گرفتند و رسیدند کربلا.
و رفاقت، اگر ما را به شما نرساند به چه دردی می‌خورد حضرت ثارالله(ع)...؟


-دو-

جعفر بن علی بن ابی طالب گفته است:

إِنِّی أَنَا جَعْفَرٌ ذُو الْمَعَالِی ابْنُ عَلِی الْخَیرِ ذُو النَّوَالِ‏

ذَاکَ الْوَصِی ذُو السَّنَا وَ الْوَالی       حَسْبِی بِعَمِّی جَعْفَرٍ وَ الْخَالِ        أَحْمِی حُسَیناً ذَا النَّدَى الْمِفْضَال‏

من‌ام جعفر دارای افتخارها و شرف‌ها، فرزند علی نیکوکار و بخشنده.

آن علی که وصی پیام‌بر و فردی بلندمرتبه و ولیّ است. افتخار به عمویم جعفر و دایی‌ام مرا بس است.

من از حسین صاحب کرم و بزرگ‌واری حمایت می‌کنم.


حجت خدا این طور به او سلام داده است:


';
%:)G -d6E`$'5$012 -T';+"
PQ:L. 5P%:)d6E`JT01:%:ECT';

لسَّلَامُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ عَقِیلٍ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ وَ رَامِیَهُ بِشْرَ بْنَ خُوطٍ الْهَمْدَانِیَّ 

«سلام بر جعفر بن عقیل، خداوند قاتل او، بشر بن خوط همدانی را لعنت کند.»


';
%:)G -d6E`$'5$012 -T';+"
PQ:L. 5P%:)d6E`JT01:%:ECT';
';
%:)G -d6E`$'5$012 -T';+"
PQ:L. 5P%:)d6E`JT01:%:ECT';J
T';<"<"2:!
]&V
';
%:)G -d6E`$'5$012 -T';+"
PQ:L. 5P%:)d6E`JT01:%:ECT';J
T';<"<"2:!
]&V

برادرِ سفیرِ امام بود و برادرزاده‌ی فاتح خیبر.  

جعفر، هم‌راه دیگر برادران‌ش از مدینه در رکاب امام حسین(ع) بودند. مردی شجاع، رشید و دلاور بود.

شب عاشورا که شد او هم مثل بقیه‌ی افراد خانواده‌اش، حمایت خود را از امام اعلام کرد.

بعد از ظهر عاشورا بعد از اجازه‌ی امام حسین(ع) به‌ میدان‌ رفت‌ و در حالی‌ که‌ ‌رجز می‌خواند، جنگید.

جعفر برادر شهید بود؛ برادر مسلم.

داغِ برادر را دیدن آن‌قدری بزرگ هست که فکر یاریِ حسین بن علی(ع) را از سر آدم بیندازد.

جعفر این طور نبود.

حجتِ خدا نباید بدون یار بماند؛ حتی اگر من برادرم را از دست داده باشم...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۱۴
فاء

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی