کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

کافه فرزانگان

کاش آن قدری معرفت داشته باشیم که جرئت کنیم بشنویم

بازنشر نوشته‌ها نگارنده را خوش‌حال می‌کند؛ نیازی به اجازه نیست.
فقط اگر جایی نوشتیدشان آدرس بدهید که بروم و بخوانم و ذوق زده بشوم.

بایگانی
دوشنبه, ۳ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۱۵ ب.ظ

حواس‌ت حتماً هست

بسم‌الله...

سلام!

+

مادرم باغبان خوبی است. خانه‌ی ما همیشه پر از گل‌های طبیعی است و اصلاً پروردن گل‌ها برای مامان جزو واجبات است‌. گاهی آن‌قدر پی‌گیر بعضی‌شان می‌شود که انگار رسماً بچه‌هاش هستند.

من اما هیچ‌وقت نتوانستم با گل‌ها ارتباط‌ برقرار کنم. برخلاف مامان طبع پرورش گل هم ندارم و گل‌دان‌هایم حداکثر بعد از شش ماه خشک می‌شوند.

هیچ‌وقت هم چندان وابسته‌شان نشدم و از رفتن‌شان غصه‌ام نگرفته‌.

اما این روزها، گل‌دانی دارم که عجیب برایم دل‌بری می‌کند و هر روز یکی از گل‌هایش می‌شکفد برای من‌.

مگر می‌شود حواس‌ش به دلِ من نباشد، خدای غنچه‌های گل‌دانِ روی طاقچه...؟

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۱۰/۰۳
فاء

نظرات  (۱)

عجب گلدانی پس!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی