کودکِ کارهای واقعنی
بسمالله...
سلام!
+
کلاس شنبه صبحم روانشناسی تحولی است. به نام روانشناسی رشد هم میشناسندش اما روانشناسی تحولی دقیقتر است. استاد روی تختهی کلاس مینویسد: کودکان تا رسیدن به ابتدای سنین بلوغ و نوجوانی تفکر انتزاعی ندارند. توضیح میدهد که توان تفکر انتزاعی در ابتدای نوجوانی تازه به وجود میآید. بچهها قبل از این دوره عینی و ملموس فکر میکنند و میفهمند. یکی از بچهها مثال میزند که معلم ریاضیهای دبستانی که برای آموزش درسهای انتراعی شبیه ریاضی از ابزارهای عینی استفاده میکنند موفقترند. استاد تایید میکند و میگوید چوبخطهای دوران دبستان یادتان هست؟
حالا که فکر میکنم میبینم بچهها کارهای عینی را بهتر باور میکنند، برای حل یک مشکل عملگرایانهتر وارد گود میشوند، وقتی مشکلی دارند از تو میخواهند که واقعنی یک کاری بکنی. یک کاری که بتوانند ببینند.
من به آن سیهزار نفری فکر میکنم که ایستاده بودند به توجیههای انتزاعی و آن کودکی که یک کار واقعنی کرد برای نجات عموجانش.
پ.ن:
فَخَرَجَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ یُرَاهِقْ*
پس عبدالله، پسر هنوز نوجوان نشدهی حسن بن علی از خیمهها خارج شد...
*:لهوف، سید بن طاووس، ص 119
ادت باشه بقولت عمل نکردی این محرم برام بدترین محرم بودوبه بدترین شکل ممکن گذشت